معنی اعتَصَمَ
اعتَصَمَ
اعتراض کردن، تحصّن کرد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با اعتَصَمَ
اغتَصَبَ
اغتَصَبَ
غَصب کَردَن، او مُورِدِ تَجاوُز قَرار گِرِفت
دیکشنری عربی به فارسی
اعتَرَفَ
اعتَرَفَ
اِعتِراف کَردَن، اِعتِراف میکُنَم
دیکشنری عربی به فارسی
اعتَرَضَ
اعتَرَضَ
اِعتِراض کَردَن، شی
دیکشنری عربی به فارسی
احتَرَمَ
احتَرَمَ
اِحتِرام گُذاشتَن
دیکشنری عربی به فارسی
ابتَسَمَ
ابتَسَمَ
لَبخَند زَدَن، لَبخَند میزَنَم
دیکشنری عربی به فارسی