جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با استياء

استقاء

استقاء
آب از چاه بر کشیدن آب کشیدن، آب خواستن طلب آب، نوشاندن آب و شراب
استقاء
فرهنگ لغت هوشیار

استواء

استواء
خطی فرضی که زمین را به دو نیمه تقسیم کند از مشرق تا مغرب، برابرشدن، برابری، یکسانی، برابری یکسانی، راست و یکسان شدن، برابر شدن، راست شدن، برابری یکسانی، معتدل گردیدن، اعتدال: استواء قامت، قرار گرفتن، استقرار. یا خط استواء. دایره ای شرقی غربی که کره زمین را بدو قسمت متساوی (شمالی جنوبی) تقسیم کند
فرهنگ لغت هوشیار

استواء

استواء
برابر شدن، مانند یکدیگر شدن، قرار گرفتن، استقرار، در جغرافیا دایره ای فرضی که مانند کمربندی زمین را به دو نیمکره شمالی و جنوبی تقسیم می کند
استواء
فرهنگ فارسی معین

استقاء

استقاء
آب از چاه برکشیدن، آب کشیدن، آب خواستن، طلب آب، نوشاندن آب و شراب
استقاء
فرهنگ فارسی معین

استیاء

استیاء
اندوهگن شدن. (تاج المصادر بیهقی). اندوهگین گردیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

استضاء

استضاء
روشنی گرفتن. (غیاث). (؟) ، بحرکت آوردن شتر را از سرود. (منتهی الارب) ، شاد شدن. نیک طرب کردن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا