جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با استعمرَ

استعماری

استعماری
منسوب به استعمار دولت و کشوری قوی که کشورهای دیگر را مورد استعمار قرار دهد مستعمره طلب دولت استعماری
فرهنگ لغت هوشیار

استعمار

استعمار
آباد خواهی، ماند گار ساختن طلب آبادانی کردن آبادانی خواستن، تسلط مملکتی قوی بر مملکتی ضعیف بقصد استفاده از منابع طبیعی و ثروت کشور و نیروی انسانی افراد آن ببهانه نابجای ایجاد آبادی و رهبری مردم آن بسوی ترقی
فرهنگ لغت هوشیار

استعارت

استعارت
عاریت گرفتن ایرمان گرفتن بعاریت خواستن، یکی از انواع مجازاست و آن عبارتست از اضافت مشبه به بمشبه با علاقه پس اگر مشبه به ذکر و مشبه ترک شوداستعاره مصرحه است و اگر عکس شود استعاره مکنیه
فرهنگ لغت هوشیار

مستعمره

مستعمره
سرزمین یا کشوری که دولت بیگانه ای آن را تصرف کرده باشد
مستعمره
فرهنگ فارسی عمید