معنی استَمَرَّ
استَمَرَّ
ادامه دادن، ادامه می دهم
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با استَمَرَّ
استَرَدَّ
استَرَدَّ
دُوبارِه تَصَرُّف کَردَن، او بِهبود یافت
دیکشنری عربی به فارسی
استَحَقَّ
استَحَقَّ
شایِستِگی داشتَن، سِزاوار، لِیاقَت داشتَن
دیکشنری عربی به فارسی
استَثمَرَ
استَثمَرَ
سَرمایِه گُذاری کَردَن، سَرمایِه گُذاری کُنید
دیکشنری عربی به فارسی