جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ازدِهَار

ازدهار

ازدهار
شادمان شدن به چیزی، گردآوردن چیزی، در دل داشتن چیزی را، درخشیدن روی روشن گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار

ازدهار

ازدهار
درخشیدن. روشن گردیدن: ازدهر الوجه. (منتهی الارب). ازدهر السراج، تلألأ و اضاء. (قطر المحیط).
لغت نامه دهخدا