معنی احتَرَمَ
احتَرَمَ
احترام گذاشتن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با احتَرَمَ
اقتَرَفَ
اقتَرَفَ
مُرتَکِب شُدَن، مُتِعَهِّد شُد
دیکشنری عربی به فارسی
اقتَرَحَ
اقتَرَحَ
پیشنَهاد دادَن، پیشنَهاد می کُنَد
دیکشنری عربی به فارسی
افتَرَضَ
افتَرَضَ
نَظَرِیِّه پَردازی کَردَن، فَرض کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
اعتَصَمَ
اعتَصَمَ
اِعتِراض کَردَن، تَحَصُّن کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
اعتَرَفَ
اعتَرَفَ
اِعتِراف کَردَن، اِعتِراف میکُنَم
دیکشنری عربی به فارسی
اعتَرَضَ
اعتَرَضَ
اِعتِراض کَردَن، شی
دیکشنری عربی به فارسی
ابتَسَمَ
ابتَسَمَ
لَبخَند زَدَن، لَبخَند میزَنَم
دیکشنری عربی به فارسی
حَرَمَ
حَرَمَ
بی کَس کَردَن، مَمنوع، مَحروم کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی