معنی اتَّهَمَ
اتَّهَمَ
اتّهام کردن، متّهم کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با اتَّهَمَ
اتَّصَلَ
اتَّصَلَ
اِتِّصال دادَن، تَماس بِگیرید
دیکشنری عربی به فارسی