معنی ابتَسَمَ
ابتَسَمَ
لبخند زدن، لبخند میزنم
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با ابتَسَمَ
اغتَسَلَ
اغتَسَلَ
حَمّام کَردَن، دوش گِرِفت
دیکشنری عربی به فارسی
اعتَصَمَ
اعتَصَمَ
اِعتِراض کَردَن، تَحَصُّن کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
احتَرَمَ
احتَرَمَ
اِحتِرام گُذاشتَن
دیکشنری عربی به فارسی
ابتَلَعَ
ابتَلَعَ
بَلعیدَن، قورت دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَسَمَ
بَسَمَ
لَبخَندیدَن، دَر یِک لَبخَند
دیکشنری عربی به فارسی