معنی اِشتَهَى
اِشتَهَى
طمع کردن، او هوس کرد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با اِشتَهَى
اِنتَمَى
اِنتَمَى
مَربوط بودَن، مُتِعَلِّق بِه
دیکشنری عربی به فارسی
اشتَرَى
اشتَرَى
خَریداری کَردَن، مَن خَریدَم
دیکشنری عربی به فارسی