معنی اِحتِلال
اِحتِلال
اشغال، شغل
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با اِحتِلال
اِحتِمَال
اِحتِمَال
اِحتِمال
دیکشنری عربی به فارسی
اِحتِفَال
اِحتِفَال
خوشگُذَرانی، بَرایِ جَشن گِرِفتَن، جَشن
دیکشنری عربی به فارسی
احتلال
احتلال
فرود آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
احتلال
احتلال
حلول. احتلال بمکانی، فرودآمدن بدان
لغت نامه دهخدا