جدول جو
جدول جو

معنی هنر

هنر
فعالیتی که به منظور خلق آثار مبتنی بر برداشت های شخصی و عدم دریافت سود مادی صورت می گیرد، اثری که به وسیلۀ این فعالیت به وجود می آید، کار نمایان و برجسته، پیشه، صنعت، فن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هنر

هنر

هنر
علم و معرفت ودانش و فضل، فضیلت، کمال، کیاست، فراست، زیرکی
هنر
فرهنگ لغت هوشیار

هنر

هنر
فضل، کار برجسته و نمایان، زیرکی، پیشه و صنعت، تقوی، پرهیزگاری، هر یک از هنرهای زیبا
هنر
فرهنگ فارسی معین