معنی هستره - فرهنگ فارسی عمید
معنی هستره
- هستره
- ظرفی که با چوب و تخته درست می کنند و بر پشت الاغ می گذارند و با آن خشت و خاک یا چیزهای دیگر جا به جا می کنند
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با هستره
هستره
- هستره
- جوال مانندی که ازچوب ونی بافته باشند وبرپشت الاغ گذارند وبوسیلهءظن خشت وآجر وخاک حمل کنند
فرهنگ لغت هوشیار
هستره
- هستره
- جوال مانندی که از چوب و نی بافته باشند و بر پشت الاغ گذارند و به وسیله آن خشت و آجر و خاک حمل کنند
فرهنگ فارسی معین
هستره
- هستره
- جوال مانندی که از چوب و نی بافته باشند و بر پشت الاغ گذارند و بدان خشت و آجر و امثال آن کشند. (برهان)
لغت نامه دهخدا
استره
- استره
- تیغی که با آن موهای سر و صورت را می تراشند، تیغ سرتراشی
فرهنگ فارسی عمید