کسی که به وسیلۀ منجنیق گوی های مشتعل آغشته به نفت را به سوی دشمن پرتاب می کرد، نفت انداز، برای مثال نفاط برق روشن و تندرش طبل زن / دیدم هزار خیل و ندیدم چنین مهیب (رودکی - ۴۹۲)کسی که به وسیلۀ منجنیق گوی های مشتعل آغشته به نفت را به سوی دشمن پرتاب می کرد، نفت انداز، برای مِثال نفاط برق روشن و تندرْش طبل زن / دیدم هزار خیل و ندیدم چنین مهیب (رودکی - ۴۹۲)