معنی منخرط منخرط آنکه به نادانی و خودسری دست به کاری بزند و خود را به خطر بیندازد، لاغر، باریک، تراشیده، به رشته کشیده شده آنکه به نادانی و خودسری دست به کاری بزند و خود را به خطر بیندازد، لاغر، باریک، تراشیده، به رشته کشیده شده فرهنگ فارسی عمید