جدول جو
جدول جو

معنی معنی آفرین

معنی آفرین
شاعر یا نویسنده ای که معانی بکر و بدیع در شعر یا نوشتۀ خود بیاورد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با معنی آفرین

معنی آفرین

معنی آفرین
مانک آفرین آرش آفرین آنکه معانی عالی ایجاد کند (شاعر نویسنده) : طبع معنی آفرینت در فشانی میکند آفرین وحشی بطبع در فشانت آفرین،) (وحشی. چا. امیرکبیر. 251)
فرهنگ لغت هوشیار

معنی آفرین

معنی آفرین
آفرینندۀ معنی. مبدع معنی. آنکه معانی بکر و عالی ابداع کند:
شرق و غرب اتفاق کرد بر آنک
مبدع و معنی آفرین باشم.
خاقانی.
طبع معنی آفرینت درفشانی می کند
آفرین وحشی به طبع درفشانت آفرین.
وحشی
لغت نامه دهخدا

معنی آفرینی

معنی آفرینی
ابداع معنی. آوردن معانی و مضامین بکر و عالی. و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا