جدول جو
جدول جو

معنی گرپ گرپ

گرپ گرپ
صدای پیاپی که از برخورد چیزی به چیزی به گوش برسد مانند صدای سم اسب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گرپ گرپ

گرپ گرپ

گرپ گرپ
صدای نعل اسب و مانند آن. یا گرپ گرپ زدن دل. ضربان قلب با شدت و صدا: دلم گرپ گرپ میزد
فرهنگ لغت هوشیار

گرپ گرپ

گرپ گرپ
نقل صوت نعل اسب و مانند آن: دل من گرپ گرپ میزد
لغت نامه دهخدا

گرم گرم

گرم گرم
بسیار گرم داغ (هوا و غیره) : سمک گفت: ای جوانمرد، راه تو دور است و گرما گرم است، در حال گرمی: ضماد را گرما گرم روی دمل گذاشتن، بحبوحه صمیم: در گرماگرم روزگارانی بود که دولت... نقشه وسیع متحدالشکل کردن لباسها را دنبال میکرد
فرهنگ لغت هوشیار

گره گره

گره گره
پر از گره. یا گره گره کاری را کردن، نامنظم و اندک اندک آنرا انجام دادن
فرهنگ لغت هوشیار

گرد گرد

گرد گرد
آنکه گرد گردد دایره زننده دوران یابنده: جهان چون آسیای گرد گردست که دادارش چنین گردنده کردست. (ویس ورامین)
فرهنگ لغت هوشیار

خرپ خرپ

خرپ خرپ
حکایت آواز جویدن گوسفند و مانند آن علف تازه و سبز و جو و مانند آن را. آواز پنجه و پوست هندوانه و مانند آن بوسیلۀ جویدن بره و گوسفندو بز. نام آواز جویدن گوسفند و مانند آن بدنۀ علف و پوست هندوانه و خربزه و مانند آن را. حکایت صوت خوردن خرگوش و جز آن گیاهی را. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا