جدول جو
جدول جو

معنی گالبنگ

گالبنگ
گیاهی سمّی که میان زراعت جو و گندم می روید و غوزۀ آن شبیه غوزۀ لاله است که خوردن آن باعث دیوانگی می شود
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گالبنگ

گال بنگ

گال بنگ
قنطوریون. تا بنگ و گال بنگ بدیوانگی کشند دیوانه باد خصم تو از بنگ و گال بنگ. (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار

گال بنگ

گال بنگ
گیاهی است که در ایام بهار از میان زراعت گندم و جو روید و غوزه دار و کنگره دار مانند غوزۀ لاله و در درون آن چند دانۀ گندم نارسیده و خوردن آن مستی آورد. اگر بیشتر خورند مردم رابیشعور کند و دیوانه سازد. (برهان). و بخاطر میرسد که به کاف تازی باشد و معنی ترکیبی بنگ خام یعنی بنگ صرف. (رشیدی، از حاشیۀ برهان چ معین) :
تا بنگ و گال بنگ به دیوانگی کشند
دیوانه باد خصم تو از بنگ و گال بنگ.
سوزنی.
گر بی هنر ز خست طبع لئیم خویش
آیدبه پیش مهر گیا برگ گالبنگ
آری عجیب نیست چنین ها از آن کسی
کس ساخته است مغز خر و گال بنگ و دنگ.
درویش علی (از جهانگیری).
رجوع به اراقوا و اراقو شود
لغت نامه دهخدا

گالنگ

گالنگ
دو شاخه ی متصل به سبد و زنبیل میوه چینی، قلاب چوبی که با آن آب از چاه کشند
فرهنگ گویش مازندرانی

گلبانگ

گلبانگ
بانگ بلند، آواز رسا، گلبام
گلبانگ مسلمانی: کنایه از اذان، بانگ اذان گو
گلبانگ بر قدم زدن: کنایه از به شتاب رفتن
گلبانگ
فرهنگ فارسی عمید

گاورنگ

گاورنگ
مانند سر گاو، گاوسر، گاومانند، گاوسار، گرزی که آن را به شکل سر گاو ساخته باشند، برای مِثال بیامد خروشان بدان دشت جنگ/ به چنگ اندرون گرزۀ گاو رنگ (فردوسی - ۲/۱۸۰)
گاورنگ
فرهنگ فارسی عمید