جدول جو
جدول جو

معنی کویکر

کویکر
جمعیتی عیسوی مذهب که در قرن ۱۷ میلادی در انگلستان تشکیل شد و مرام آن ها پرستش خدا بدون واسطۀ کشیش و کلیسا بود
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کویکر

کویکب

کویکب
مصغر کوکب. ستارۀ خرد. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

کویکب

کویکب
مسجدی است مر نبی را صلی الله علیه و آله و سلم میان تبوک و مدینه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

کویر

کویر
زمین بی آب و شوره زار باشد و آنرا بعربی قراح گویند، زمین شوره زار و بی آب و گیاه، کویر نمک
فرهنگ لغت هوشیار

کیکر

کیکر
درختی است از تیره پروانه واران از دسته گل ابریشمی ها که ارتفاعش بین 5 تا 15 متر میشود و حداکثر قطرش تا 60 سانتیمتر میرسد. این درخت در نواحی گرم (افریقای شمالی تمام نواحی سودان هندوستان و جنوب ایران) میروید. پوست ساقه آن قهوه یی رنگ و دارای شکافهای طولی نسبه عمیق است. برگها یش دو مرتبه شانه یی بطول 5 تا 9 و بعرض 4 تا 5، 4 سانتیمتر است و شامل خارها یی در محل اتصال بساقه میباشد. گلهای آن زیبا معطر و برنگ زرد گوگردی است کرت سلم قرظ خرنوب مصری. توضیح صمغ مترشح از این گیاه را اقاقیا نیز نامند
فرهنگ لغت هوشیار

کویک

کویک
دهی از دهستان گاورود که در بخش کامیاران شهرستان سنندج واقع است و 173 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

کویک

کویک
طایفه ای از ایلهای کرد ایران است که تقربیاً 150 خانوار است و درژاورود مسکن دارند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 62)
نام تیره ای از طایفۀ نریژی گوران است و در حدود 260 تن میباشند که چادرنشینند و ییلاق آنان کوه سیاهانه گوران و قشلاقشان دهستان ذهاب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

کویک

کویک
تکمه. (ناظم الاطباء).
- کویک بستن، تکمه بستن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا