جدول جو
جدول جو

معنی کلم برگ

کلم برگ
نوعی کلم با برگ های پهن و پیچیده به هم که به صورت خام و پخته مصرف می شود، کلم پیچ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کلم برگ

کلم بسر

کلم بسر
بمزاح یا تحقیر، کنایه از معمم. آخوند. دستاربند. مندیل بند. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

کلی بگر

کلی بگر
دهی از دهستان هیدوج است که در بخش سوران شهرستان سراوان واقع است و 170 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

کلابرگ

کلابرگ
ساقه یا نهنجی که گل های کوچک بسیار بر روی آن قرار می گیرند مانند گل آفتابگردان، کاپیتول
فرهنگ فارسی عمید

علم بر

علم بر
بمعنی علم بردار است. (آنندراج). حامل علم:
نی نی به روز عیدی و روز دعاش هست
کیخسرو آبدار و سکندر علم برش.
خاقانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

دم برگ

دم برگ
دستۀ برگ که بدان با شاخ پیوندد. (یادداشت مؤلف). میلۀ باریکی را که قطورتر از پهنک می باشد و پهنک به وسیلۀ آن به ساقۀ نبات متصل می گردد دم برگ نامند، شکل دم برگ در گیاهان مختلف متفاوت است، مثلاً گاهی استوانه شکل است مانند دم برگ داردوست و تبریزی، و گاهی مقعر و شیاردار و ناودانی شکل است مانند دم برگ نمدار. در نباتات آب زی تراپاناتانس قسمتی از دم برگ متورم و مملو از هوا می باشد و نبات به وسیلۀ آن در سطح آب شناور می گردد. (از گیاه شناسی ثابتی صص 244- 245)
لغت نامه دهخدا

لمبرگ

لمبرگ
لئوپل. نام آلمانی شهر لودف از گالیسی شرقی بین بوگ و دنیستر. دارای 283700 تن سکنه و امروز ملحق به اوکراین است
لغت نامه دهخدا