معنی قرطمان - فرهنگ فارسی عمید
معنی قرطمان
- قرطمان
- گیاهی با برگ های ریز و دانه هایی شبیه ماش که بیشتر در گندم زار می روید
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با قرطمان
قرطمان
- قرطمان
- هرطمان است، یا جلبان که هردو دانه معروف است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
قرقمان
- قرقمان
- پارسی است غرغمان چوبی را گویند که درمیان کور (مقل مکی) است چوبی را گویند که در میان مقل مکی است
فرهنگ لغت هوشیار
قرطمانا
- قرطمانا
- یونانی تازی گشته غرنباد گرنباد از گیاهان قرنباد
فرهنگ لغت هوشیار
قرطبان
- قرطبان
- پارسی تازی گشته غلتبان غرچه، جاکش جافکش سنگی کوتاه به شکل استوانه که آن را روی پشت بام غلطانند تا هموار و محکم شود
فرهنگ لغت هوشیار
هرطمان
- هرطمان
- تازی گشته دو سر یولاف از گیاهان یولاف راگویند که دوسرنیز نامیده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
هرطمان
- هرطمان
- دانه ای تیره رنگ که در کشتزارهای جو و گندم می روید و گیاه آن شبیه بوتۀ گندم است
فرهنگ فارسی عمید
قرطبان
- قرطبان
- غلتَبان، برای مِثال تو را ملک سلیمان باد و خصمت / چو هدهد قرطبان چون دیو مزدور (انوری - ۲۳۱ حاشیه)
فرهنگ فارسی عمید