جدول جو
جدول جو

معنی فاسی

فاسی
گیاهی با برگ هایی شبیه برگ نخود و تخم هایی سرخ و تلخ مزه که درون غلاف کوچکی جا دارد و بیشتر در کشتزارهای گندم و جو می روید
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با فاسی

فاسی

فاسی
اخراج کننده باد از مخرج بدون ایجاد صوت، اسم فاعل از فسو وفساء است که بمعنی اخراج باد از مخرج بدون ایجاد صوت است، (از اقرب الموارد)،
تخمی است سرخ و خمیده و تلخ، و غلاف او مثل خرنوب و برگش مانند برگ نخود، و در میان گندم و جو میروید، و به یونانی اندروصارون نامند، در اول گرم و تر و لطیف و قابض و مفتح سدۀ احشاء و جهت درد مفاصل و عسرالنفس و سپرز نافع، و فرزجۀ او با عسل مانع حمل، و شرب جوشانیدۀ او در روغن زیتون کشندۀ کرم معده، و قدر شربتش دو درهم است، (تحفۀ حکیم مؤمن)، رجوع به فاس شود،
منسوب به شهر فاس که بلد معروفی است در مغرب اقصی، (سمعانی)، رجوع به فاس شود
لغت نامه دهخدا

فاسی

فاسی
شیخ محمد المهدی بن احمد بن علی بن یوسف، مؤلف شرح دلائل الخیرات، از آثارش این کتب به چاپ رسیده است: 1 - تحفهالملوک، 2 - مطالع المسرات بجلاء، که همان شرح دلائل الخیرات است، درگذشت او را در سال 1052 هجری قمری نوشته اند، (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1431)
احمد بن عبدالحی حلبی، نویسندۀ کتاب الدّر النفیس و النّور الانیس فی مناقب الامام ادریس است، وی از نویسندگان متأخر مراکش به شمارمیرود، رجوع به معجم المطبوعات ج 2 ستون 1428 شود
عبدالواحد بن محمد بن احمد، دانشمندی از مردم فاس بود که در آنجا به سال 1172 هجری قمری متولد شد و در سال 1213 هجری قمری درگذشت، رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 607 شود
لغت نامه دهخدا