جدول جو
جدول جو

معنی سلدانیون

سلدانیون
درختی شبیه درخت بید با گل های سرخ رنگ و تخم شبیه شاهدانه که برگ و تخم آن در طب برای معالجۀ امراض ریوی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سلدانیون

سلدانیون

سلدانیون
درختی است به درخت بید ماند و این لغت نبطی است. (آنندراج) (منتهی الارب). درختی باشد که بالای آن از زمین بمقدار سه زرع بلند شود و گلی دارد بسیار سرخ و تخم آن بمقدار گشنیز بود و برگ و تخم آن را باهم بکوبند و بر گزندگی مار و عقرب گذارند نافع باشد. (برهان). رجوع به اختیارات بدیعی و تحفۀ حکیم مؤمن شود
لغت نامه دهخدا

عادانیون

عادانیون
به یونانی نباتی است که خار آن شبیه به سوزن است
لغت نامه دهخدا

کلدانیان

کلدانیان
جَمعِ واژۀ کلدانی منسوب به کلده. قومی که از سرزمین کلده برخاسته و یا در آن سکونت گزیده اند. این قوم از شمال خاوری عربستان سربرآورده و به بابل حمله کردند و باتقویت عیلامیان می خواستند تاج و تخت بابل را بدست آوردند ولی آشوریان مانع شدند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

سلفانیدن

سلفانیدن
سرفانیدن. (آنندراج). سرفه کنانیدن و سبب سرفه کردن شدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

الانیون

الانیون
ازکتاب دیسقوریدس و آن راسن است. غافقی در رسالۀ تریاق منسوب به جالینوس گفته است آن داروئی است در سرزمینی که آن را طریا نامند. مردم آن بلاد آن دارو را کنده و بر نوک تیرها مالند و اگر آن تیر به آدمی رسد واو را خون آلود سازد برجای بمیرد و اگر از آن بخورد، نجات یابد و گاهی از آن تیرها به شتر افکنند و بمیرد ولی اگر از آن بخورد باکی بر او نیست. (مفردات ابن بیطار ج 2ص 54) ، خطمی صحرائی. (برهان)
لغت نامه دهخدا

سرانیون

سرانیون
اسم یونانی پرسیاوشان است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

لانیون

لانیون
نام کرسیی در ولایت (کُت دُنر) بندری کنار رود لِگه که به مانش ریزد. دارای 6430 سکنه
لغت نامه دهخدا