جدول جو
جدول جو

معنی دازی

دازی
گیاهی از نوع هوفاریقون با دانه های شبیه دانۀ جو به رنگ تیره و تلخ مزه که در طب قدیم برای معالجۀ بواسیر و اسهال به کار می رفته
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دازی

دازی

دازی
به لغت فارسی قسمی از هیوفاریقون است، دانه ای است مانند جو، درازتر و باریکتر از آن طعمش تلخ و رنگ آن تیره است، از جبال فارس خیزد و گرم و خشک است و قوتش تا چهارسال باقی ماند، مسکن و ملین صلابات است، جهت درد مقعد و استرخاء آن و بواسیر و اسهال و رفع سموم تفتیح سدد و تحلیل ریاح و درد رحم و لعوق آن با عسل جهت دفع کرم معده و سیلان آب دهان مفید است، نشستن در طبیخ آن جهت خروج مقعد، و با روغن زیتون جهت بواسیر نافع و مورث سدد و دوار و اکثار آن کشنده و مصلحش انیسون و قدر شربتش تا دو درهم و بدلش نصف آن بادام و دو ثلث آن ابهل است، (از تحفه حکیم مؤمن چ سنگی بخط نسخ ص 104)
لغت نامه دهخدا

بازی

بازی
هر کاری که مایه سرگرمی باشد، رفتار کودکانه و غیر جدی برای سرگرمی، کار تفریحی، لهو لهب
فرهنگ لغت هوشیار

دیزی

دیزی
ظرف سفالی یا سنگی استوانه ای شکل که در آن آبگوشت درست می کنند
دیزی
فرهنگ لغت هوشیار