جدول جو
جدول جو

معنی خرمن گاه

خرمن گاه
قطعه زمینی سخت و هموار در کنار مزرعه که در آنجا گندم یا جو درو شده را به وسیلۀ خرمن کوب می کوبند تا کاه از دانه جدا شود
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خرمن گاه

خرمن گاه

خرمن گاه
جایی که خرمنها را برای کوبیدن در آنجا گرد کنند محل کوفتن خرمن
خرمن گاه
فرهنگ لغت هوشیار

خرمن گاه

خرمن گاه
جای کوفتن خرمن. (از ناظم الاطباء). جرین. داس. بَیْدَر. (منتهی الارب) :
تخم تا در زمین نماند سه ماه
بر از او کی خوری به خرمنگاه ؟
سنائی.
همچنین در ایام فرس آنرا کرج بوهین کره خوانده اند یعنی خرمنگاه کرج. (از تاریخ قم ص 33). خبور، خرمنگاه گندم و مانند آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

خرمن ماه

خرمن ماه
کنایه از هالۀ ماه، خرمن مه
هالِه، دایرۀ روشن که گاهی گرداگرد قرص ماه ظاهر می شود، شاهوَرد، شایوَرد، شادوَرد، سابود
خرمن ماه
فرهنگ فارسی عمید

خرمن ماه

خرمن ماه
هاله که بر دور ماه گرد آید. (از برهان قاطع). خرگاه ماه. (مجموعۀ مترادفات) ، روی معشوق. (لغت محلی شوشتر) ، خط عذار خوبان. (برهان قاطع) ، کنایه از سرین و کفل. (لغت محلی شوشتر)
لغت نامه دهخدا

خرمنگاه

خرمنگاه
جایی که کشاورزان در آن جا غله خود را خرمن می کنند
خرمنگاه
فرهنگ فارسی معین

خرمن گدا

خرمن گدا
کسی که برای گدایی بر سر خرمن ها می رود، گدای سر خرمن
خرمن گدا
فرهنگ فارسی عمید