معنی حشره کش
- حشره کش
- هر داروی سمّی به شکل گرد یا محلول که برای کشتن حشرات یا دفع آفت های گیاهی به کار می رود
واژههای مرتبط با حشره کش
حشره کش
- حشره کش
- مایکش آلت و ابزاری که برای کشتن حشرات مانند پشه مگس ساس و غیره بکار برند، داروی سمی که برای کشتن حشرات استعمال شود از قبیل امشی و غیره
حشره کش
- حشره کش
- هر یک از مواد سمی به شکل گرده یا محلول یا گاز که برای از بین بردن حشرات به کار رود
حشره کش
- حشره کش
- هر دارو که حشرات را کشد. بهترین حشره کشها گرد ددت است. و از این پیش گرد تنباکو، محلول نمک طعام، جوشانیدۀ برگ درخت گردو و آب صابون و امثال آن برای این مقصود بکار می بردند
حشره کشی
- حشره کشی
- عمل حشره کش
خیره کش
- خیره کش
- آنکه بی سبب مردم را کشد، ظالم، بی باک بی پروا، سرکش عاصی، معشوق
شیره کش
- شیره کش
- آن که عصاره میوه ها را استخراج کند، کسی که شیره تریاک را دود کند
شیره کش
- شیره کش
- کسی که شیره می کشد، آنکه شیرۀ تریاک دود می کند
خیره کش
- خیره کش
- ویژگی کسی که بیهوده و بی سبب مردم را می کشد، سِتَمگَر، ظالِم، بیدادگَر، جَبّار، سِتَمکار، گُرداس، جائِر، سِتَم کیش، ظُلم پیشِه، جَفا پیشِه
برای مِثال جهان سوز و بی رحمت و خیره کش / ز تلخیش روی جهانی تُرُش (سعدی۱ - ۵۶)
خیره کش
- خیره کش
- ظالم، بی رحم
