جدول جو
جدول جو

معنی چهل کلید

چهل کلید
جام فلزی که در اطراف آن دعاهایی کنده کاری شده و چهل قطعه فلز کوچک به شکل کلید به لبۀ آن آویخته و آن را پرآب می کنند و به بیمار می دهند بخورد یا بر سر او می ریزند تا شفا یابد و گاه برای گشوده شدن بخت دختری او را به حمام می برند و با آن جام آب بر سرش می ریزند
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چهل کلید

چل کلید

چل کلید
صفت جامی که درویشان با خود دارند. جام چل کلید
لغت نامه دهخدا