جدول جو
جدول جو

معنی چهارزانو

چهارزانو
به حالتی از نشستن که زانوها در طرف راست و چپ و پای راست زیر زانوی چپ و پای چپ زیر زانوی راست قرار گیرد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چهارزانو

چهارزانو

چهارزانو
حالتی مؤدبانه از نشستن که ساق پای چپ زیر زانوی راست و ساق پای راست زیر زانوی چپ قرار می گیرد
فرهنگ فارسی معین

چهارزانو

چهارزانو
نوعی از نشستن است. مربعنشینی. قرار گرفتن روی زمین به کیفیتی که هر دو ساق پا به جانب داخل خم و با یکدیگر متقاطع گردند و سر زانوان به جانب بیرون متمایل باشند و کف پا در زیر آن واقع شود:
گفتا منشین چهارزانو
کآن هست نشانۀ تکبر
ننشستند جز دو زانو
نیکوادبان و مردم حر
گفتم چه ادب کدام حری
بشنو ز من این حقیقت مر
آموخته ایم این ادب را
ما از عرب وعرب ز اشتر.
دهخدا.
رجوع به چارزانو شود
لغت نامه دهخدا

چهار زانو

چهار زانو
قرار گرفتن روی زمین به کیفیتی که هر دو ساق پا به جانب داخل خم و با یکدیگر متقاطع گردند و سر زانوان بجانب بیرون متمایل باشد و کف پا در زیر آن ها واقع شود
فرهنگ لغت هوشیار

چارزانو

چارزانو
چهارزانو، به حالتی از نشستن که زانوها در طرف راست و چپ و پای راست زیر زانوی چپ و پای چپ زیر زانوی راست قرار گیرد
چارزانو
فرهنگ فارسی عمید

چارزانو

چارزانو
نوعی نشستن، مربع نشستن، چهار زانو نشستن، وضع نشست خیاط، (نا ظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

چهارشانه

چهارشانه
ویژگی شخص تنومند و فربه که دارای شانه های پهن باشد
چهارشانه
فرهنگ فارسی عمید