جدول جو
جدول جو

معنی چوب پا

چوب پا
چوب باریک و بلندی شبیه عصا برای کمک در بهتر راه رفتن به اشخاصی که پایشان آسیب دیده است
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چوب پا

چوب پا

چوب پا
چوب باریک و دراز که لنگان و یا بریدگان زیر بغل گیرند و بکمک آن راه روند
فرهنگ لغت هوشیار

چوب پا

چوب پا
که پا از چوب دارد،
چوب بلند باریک که ضمائم چوبی با میخ بر آن کوفته شده و این ضمائم محل اتکاء پاهاست و اطفال بر آن برشوند، و براه روند، چوب باریک و درازی که لنگان و پا بریدگان زیر بغل گیرند وبکمک آن راه روند، و آن را چوب زیر بغل هم گویند
لغت نامه دهخدا

چوب پر

چوب پر
چوبی کوتاه که بر سر آن دسته ای از پر نرم بندند و استوار کنند و باآن گرد از ظروف بلورین و چینی و چراغها و غیره بگیرند و تیرگی از آنها بزدایند. (یادداشت مؤلف). جاروب مانندی که از پر کنند و بر دسته ای از چوب استوار سازند برای دور کردن گرد و خاک. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

چوب خط

چوب خط
قطعه چوبی که بر آن هر دفعه که از کسی چیزی به نسیه خرند خطی یا بردیگی پدید آرند تا گاه محاسبه آن خطوط و بریدگیها بر دفعات خرید دلیل باشد
فرهنگ لغت هوشیار

چوب دار

چوب دار
کسی که کارش خرید و فروش گوسفند است، گله دار، گوسفنددار، گرزدار، چوبک زن
چوب دار
فرهنگ فارسی عمید