جدول جو
جدول جو

معنی جهان دیده

جهان دیده
کسی که به دلیل عمر طولانی یا سفر بسیار و دیدن شهرهای زیاد تجربه اندوخته است، جهان دیده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با جهان دیده

جهاندیده

جهاندیده
آنکه دراقطار عالم بسیار سفر کرده سیاح جهانگرد، جمع جهاندیدگان
جهاندیده
فرهنگ لغت هوشیار

جهان ماده

جهان ماده
در فلسفه آنچه غیر از ذات خدا است، عالمی که وجود یا عدم وجود آن ضروری نباشد، عالَمِ اِمکان، عالَمِ ظاهِر
جهان ماده
فرهنگ فارسی عمید

خزان دیده

خزان دیده
خزان رسیده. پژمرده. (آنندراج) :
لیلی سمن خزان ندیده
مجنون چمن خزان رسیده.
نظامی
لغت نامه دهخدا

زیان دیده

زیان دیده
زیان زده. زیان کشیده. مغبون. خاسر. متضرر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

گیهان دیده

گیهان دیده
جهاندیده. کیهان دیده. جهان گشته. که گرد جهان گشته باشد. که سیر و سیاحت آفاق کرده باشد. بکنایه کسی که سرد و گرم زندگی دیده و شیرین و تلخ دهر را چشیده باشد. کارآزموده و مجرب:
گناه آید ز گیهان دیده پیران
خطا آید ز داننده دبیران.
(ویس و رامین)
لغت نامه دهخدا