مایه ای که برای تهیه کردن پنیر از معدۀ پستانداران جوانی که هنوز شیر می خورند یا داروهای دیگر درست می کنند، چوپانان پستاندار نوزادی که هنوز علف نخورده را می کشند و شکمبه اش را درمی آورند و مقداری شیر در آن می ریزند و آویزان می کنند تا خشک شود. بعد مقدار کمی از آن را در کیسۀ کوچکی می کنند و نگاه می دارند. هروقت بخواهند پنیر درست کنند آن کیسه را در ظرف شیر گرم کرده فرومی برند و شیری را که به خود جذب می کند فشار می دهند که در ظرف بریزد و مخلوط شود پس از چند ساعت آن شیر تبدیل به پنیر می شود
چیزی است در شیردان بره و بزیچۀ نوزاد و امثال آن پیش از آنکه جزشیر خورده نباشد و آن را برای کلچانیدن شیر بکار برند تا پنیر شود و در بعض لغت نامه ها آمده است: چیزی است زردرنگ که از شکم برّه و بزغالۀ شیرخواره برآید و آن را بر پارۀ پشم بردارند پس سطبر و خشک گردد مانند پنیر. و نیز روده و یا شکنبۀ خشک کردۀ بچۀ مذبوح گوسفند و میش و گاو و گاومیش که هنوز چیزی جز شیرنخورده باشد که در شیر زنند تا بسته شود. مِنفِحه. مِنفَحه. اِنفَحه. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). فُرش. مایه. ینق. مایه پنیر، پنیرمایۀ خرس، اِنفحهالدّب، پنیرمایۀ خرگوش، انفحهالارنب
خمیر ترشیده که از آرد گندم، روغن، شیر یا ماست درست می کنند و مقدار کمی از آن را در خمیری که برای نان پختن تهیه می کنند می زنند تا برآید و فطیر نشود، خمیرترش
هرچیز که مخصوص باشد مر حصول تخمیر را در جسمی و خصوصاً قطعه ای از خمیرترش که آن را داخل در خمیر نان می کنند جهت برآمده شدن و آماسیدن وی و برازده نیز گویند. (یادداشت بخط مؤلف) : پیری خمیرمایۀ مرگ است ای عجب از موی کس شنید که آید برون خمیر. کمال الدین اسماعیل. با خود مخمر کردند که خمیرمایۀ طینت جناب خلافت مآب ایشان خواهند بود. (حبیب السیر). - خمیرمایۀ شقاق، منشاء و اساس نفرت و دشمنی. آنچه موجب شود که شقاق و نفاق پدید آید. - خمیرمایۀ نفاق، اصل نفاق. اساس شقاق. ، مایه. ترش خمیر. ترشه. ترشه خمیر. خمیرترش. فتاق. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به خمیرترش شود: خمیرمایه معروف است و هر کس نیک داند که چون قدری در خمیر گذارند همگی آن را مخمر کند. (قاموس کتاب مقدس). - خمیرمایه کردن، خمیرمایه درست کردن خمیرمایه ساختن. ترشه خمیر درست کردن
دهی از دهستان بابالی بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد، واقع در 12هزارگزی جنوب باختری چقلوندی و 4هزارگزی باختر راه شوسۀ خرم آباد به چقلوندی، دامنه، سردسیر، مالاریائی، دارای 210 تن سکنه، آب آن از سراب پیرماهی، محصول آنجا غلات و تریاک و لبنیات و صیفی، شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است، صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است، ساکنین از طایفۀ نقی میباشند، عده ای دارای ساختمان و عده ای درسیاه چادر سکونت دارند و برای تعلیف احشام در حوالی ییلاق و قشلاق میروند، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)