جدول جو
جدول جو

معنی پاافشار

پاافشار
دو تکه تخته به اندازۀ کف پا که در دستگاه بافندگی دستی در زیر پای بافنده قرار دارد و با فشار دادن آن تارها بالا و پایین می رود
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پاافشار

پاافشار

پاافشار
دو تختۀ کوچک باشد بمقدار نعلین که بافندگان پای بر زبرآن نهند و چون یک پای بیفشارند نیمی از رشته ها که می بافند فرود آید و چون پای دیگر بیفشارند نیمی دیگر. و آنرا پای اوژاره و لوح پای نیز گویند:
نیست بافنده او به دست افزار
نه به ماکونورد و پاافشار.
آذری.
، جای پا در پیانو و چرخ خیاطی و غیره
لغت نامه دهخدا

پا افشار

پا افشار
تخته کوچکی که بافندگان برای بافتن پای بر آن گذارند پای افشار پای اوژاره لوح پای پای اوزار
فرهنگ لغت هوشیار

پاافزار

پاافزار
کَفش، پوششی برای محافظت از پا، پاپوش، لَخا، پایدان، پایزار، لَکا، پااَوزار برای مِثال با تو رضوان نهاده پیش بهشت / چند کرت عصا و پا افزار (انوری - ۱۸۳)
پاافزار
فرهنگ فارسی عمید