معنی بهارنارنج - فرهنگ فارسی عمید
معنی بهارنارنج
- بهارنارنج
- شکوفۀ سفید و معطر درخت نارنج که عرق آن را می گیرند و برای تسکین اعصاب، سردرد و دل درد نافع است
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بهارنارنج
بهار نارنج
- بهار نارنج
- شکوفه نارنج که در عطرسازی، ساختن اسانس و تهیه مربا کاربرد دارد
فرهنگ فارسی معین
بهار نارنج
- بهار نارنج
- گل نارنج از اینجاست که عرقش را عرق بهار گویند. (آنندراج). مربای بهار نارنج مربایی مطبوع و معطر است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا