معنی بری بری - فرهنگ فارسی عمید
معنی بری بری
بری بری
بیماری ای که بر اثر کمبود ویتامین b در بدن بروز می کند و عوارض آن عبارت است از اختلالات قلبی، التهاب اعصاب و لاغری
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بری بری
بریبری
بریبری
بری بری. بیماری عصبی ناشی از کمبود ویتامین ب در غذا. عده ای هم معتقدند که عفونی است. در نقاطی که سکنۀ آن منحصراً برنج پاک کرده میخورند شیوع دارد. (از دایره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
بی بری
بی بری
بی برگی، بی حاصلی، بی باری، بی پولی، بی سرمایگی، بی مایگی، بی نوایی، تنگ دستی، تهی دستی، فقر، مسکنت متضاد: دولتمندی، تمکن، غنا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بله بری
بله بری
آری بری: گفت و گوهای پیش از پیوند زناشویی صحبتها و قول و قرارهای قبل از عروسی بین خانواده های عروس و داماد
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.