جدول جو
جدول جو

معنی برات کش

برات کش
کسی که برات می نویسد و به کسی دستور می دهد که پولی را به شخص دیگری بدهد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با برات کش

صلات کش

صلات کش
شخصی که مردم را با گفتن الصلاه برای نماز عید یا نماز مرده آگاه سازد
فرهنگ لغت هوشیار

چراغ کش

چراغ کش
آنکه چراغ را بکُشد و خاموش کند، کنایه از کسی که چراغ را خاموش کند تا در تاریکی عمل شنیع انجام دهد
چراغ کش
فرهنگ فارسی عمید

بنات جش

بنات جش
تیرها. چه جش به معنی کمان است. (از المرصع). چنین است در المرصع و ظاهراً صحیح آن بلکه اصح بنات جشاء است چه جشاء بمعنی کمانی است که هنگام تیر انداختن از آن آواز برآید. رجوع به لسان العرب شود، هرچیز گلوله مانند: قولنج راستینی پنج نوع است یکی آنکه ثفل در روده ها خشک گردد و بنادق شود برسان پشک اشتر. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) (از یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

رایت کش

رایت کش
رایت کشنده. آنکه رایت را میکشد. آنکه علم را حمل میکند. آنکه لوای لشکر را بدست دارد و میبرد. علمدار. حامل علم. علامت کش:
فتح و ظفر هر دو دو رایت کشند
در حشم صفدر طغرلتکین.
انوری
لغت نامه دهخدا