جدول جو
جدول جو

معنی آبجو

آبجو
نوشابه ای حاوی ۵/۲ تا ۵/۴ درصد الکل که از جو جوانه زده و رازک تهیه می شود و برای اشخاص کم خون و بیماران مبتلا به سل نافع است
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با آبجو

آب جو

آب جو
آبی که در آن جو پوست کنده جوشانیده باشند و مرکب ازآب وگاز کربنیک والکل وغیره میباشد
فرهنگ لغت هوشیار

آبرو

آبرو
راهی برای گذشتن آب باران وغیره، آب راهه، راه آب اعتبار، جاه، شرف، ناموس، قدر، ارج، عرض
فرهنگ لغت هوشیار

آبخو

آبخو
آبخست، جزیره، یا جزیره در رودی بزرگ که آب سطح آن را فرا گرفته و گیاه و درختان آن ظاهر باشد
فرهنگ لغت هوشیار

آبجی

آبجی
مخفف آغاباجی که کلمه ترکی است به معنی خواهر، خواهر خواهربزرگ، در خطاب بزنان گویند
فرهنگ لغت هوشیار

آبرو

آبرو
اعتبار، شرف، برای مِثال بخور آنچه داری و بیشی مجوی / که از آز کاهد همی آبروی (فردوسی۲ - ۱۱۴۶)، ارج و قدر، عرض و ناموس، مایۀ سرافرازی
آبرو
فرهنگ فارسی عمید

آبخو

آبخو
جَزیرِه، قطعه زمینی در وسط دریا که از هر طرف، آب آن را احاطه کرده باشد، آبخُست، آدَک، گَنگ، جَز، آبخوست، اَداک، آداکبرای مثال گویی که هست مردم چشمم چو آبخو / یا خود چو ماهی است که دارد در آب خو (عمعق - ۲۰۰)
آبخو
فرهنگ فارسی عمید