معنی اوشنگ اوشنگ ریسمانی که در خانه ها کنار دیوار یا جای دیگر می بندند و جامه ها را روی آن می اندازند، رژه، ریجه، بند، ریسمانی که خوشه های انگور یا میوه های دیگر را به آن آویزان می کنند، آونگ، اوننگ فرهنگ فارسی عمید
اوشنگ اوشنگ معلاق یعنی ریسمانی که در خانه ها بندند و جامه و ازار و رومال (روپاک) و لنگی و قطیفه و جز آن بر آن اندازند، قلعه و حصار. (از ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
هوشنگ هوشنگ هوش، درایت، نام یکی از سلاطین پیشدادی و فرزند سیامک، از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند سیامک پادشاه پیشدادی فرهنگ نامهای ایرانی