جدول جو
جدول جو

معنی اسکوربوت

اسکوربوت
نوعی بیماری ناشی از کمبود ویتامین c با عوارضی از قبیل مثلاً بی اشتهایی، کم خونی، ضعف، تورم و التهاب لثه ها و خون ریزی زیرپوستی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اسکوربوت

اسکربوت

اسکربوت
فرانسوی از روسی تباهخونی از بیماریها مرضی که براثر فقدان ویتامین ث در بدن پیدا شود. و علایم آن شل شدن لثه ها و ریختن دندانها و خونریزی زیاد بر اثر جراحت مختصر است اسقربوط فسادالدم
فرهنگ لغت هوشیار

اسکربوت

اسکربوت
اسکوربوت، مرضی که بر اثر فقدان ویتامین ث در بدن پیدا شود، و علایم آن شل شدن لثه ها و ریختن دندان ها و خونریزی زیاد بر اثر جراحت مختصر است، اسقربوط، فسادالدم
اسکربوت
فرهنگ فارسی معین

استوئربوت

استوئربوت
نامی است که بغلط به تیِرّی بوتز مشهور به بوتردُلووَن نقاش پیرو سبک هلندی (حدود 1400- 1475 میلادی) داده اند
لغت نامه دهخدا

اسقوربوط

اسقوربوط
اِسْقُربوط. مرضی ساری که محتملاً ناشی از تغذیۀ بد است. اسکربوت، جَمعِ واژۀ سقی، بمعنی آب خورده و سیراب و کشت آب پاشیده و مانند آن. (منتهی الارب) ، نصیب های آب، جَمعِ واژۀ سقی ّ، بمعنی ابر بزرگ قطره. (منتهی الارب). ابرهای باباران
لغت نامه دهخدا

اسکورت

اسکورت
مشایعت، همراهی، هیئت مشایعت کنندگان، گروهی که برای محافظت یا احترام همراه شخص مهمی حرکت می کنند
اسکورت
فرهنگ فارسی عمید

اسکورت

اسکورت
مشایعت، همراهی، عده ای سرباز مسلح که برای محافظت یا احترام، همراه شخصیت مهمی حرکت می کنند، همروان (واژه فرهنگستان)
اسکورت
فرهنگ فارسی معین