معنی استامپ استامپ قوطی کوچک پهن برای نگه داری پارچۀ آغشته به جوهر مهر یا انگشت نگاری، جوهرگین، مهر فرهنگ فارسی عمید
استامپ استامپ مُهر، مُهری که روی کاغذ می زنند، جعبه ای کوچک حاوی بالشتک آغشته به جوهر، جوهرگین (واژه فرهنگستان) فرهنگ فارسی معین
استامپ استامپ کابینۀ استامپ، مجموعۀ گراورها و ترسیم ها که بتوسط سلاطین فرانسه گردآوری شده و اکنون در کتاب خانه ملی پاریس مضبوط است لغت نامه دهخدا
استانپ استانپ جیمز کنت دُ. فرمانده قشون و سیاستمدار انگلیسی، مولد پاریس 1673 و وفات 1721 میلادی لغت نامه دهخدا
استام استام آتش کاو آهنین محش محشه سیخی که در تون حمام و تنور نانوایی بکار میرود کفچه آتشدان چمچه کمچه آتش کش بیلچه خاک انداز. زین و یراق اسب ساز و برگ اسب فرهنگ لغت هوشیار
استام استام ستام، دهنه، لگام، سر افسار، آنچه از ساز و برگ اسب که با طلا و نقره و جواهر زینت داده باشند، برای مِثال به فرش و اسب و استام و خزینه / چه افرازی چنین ای خواجه سینه (ناصرخسرو - ۳۵۲) فرهنگ فارسی عمید
استام استام سیخ فلزی دراز که با آن در تون حمام یا تنور نانوایی آتش را زیر و رو می کنند فرهنگ فارسی عمید