جدول جو
جدول جو

معنی ازملک

ازملک
گیاهی پیچنده از خانوادۀ سوسن با ساقه ای خاردار که ریشۀ آن مصرف دارویی دارد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ازملک

ازملک

ازملک
لاتینی تازی شده از گیاهان دارویی از دسته مارچوبه ها بالکا
ازملک
فرهنگ لغت هوشیار

ازملک

ازملک
پیچکی است خاردار که درهمه جنگلهای شمال ایران و اراضی کم ارتفاع ساحلی و در آستارا تا 800 گزی دیده میشود. میوۀ آن خوراکی وچوب وی برای سوخت بکار میرود. در لاطینی اسمیلاکس اکسلسا نام دارد و در لاهیجان و شهسوار و رودسر ازملک نامیده میشود و تشابه میان این کلمه و اسمیلاکس لاطینی سخت عجیب است. (گااوبا). در نور آنرا سِگلی و در درفک بالکا و در اشرف لم و درساری مِلاش و در میاندره وِرگلام نامند. و ابن البیطارگوید برخی گمان برده اند که طخش ازملک است. سمیلقس. (ابن البیطار). طقسوس. (ابن البیطار). شِنگیله. کُفُله بور. والی گیلی. تمیس. کامپوره. سکیلم. تَلی. وشات دانه. کلکادانه. ازمکلی
لغت نامه دهخدا

از ملک

از ملک
گیاهی از تیره سوسنیها از دسته مار چوبه ها که ریشه اش خاصیت دارویی دارد. چون بگیاهان مجاور می پیچد ظاهرا با پیچکها اشتباه میشود. ساقه اش خاردار است بالکا
فرهنگ لغت هوشیار

الملک

الملک
نام شصت وهفتمین سوره از سوره های قرآن کریم. مکی است و 30 آیه دارد
لغت نامه دهخدا

الملک

الملک
بلندیها، شهری درقسمت یساکار بود و احتمال میرود که همان تل القاسم باشد که در وادی اردن واقع است. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا