نوعی از اسب بارکش که کوچک میباشد، (آنندراج)، اسب کوچک واسب باری، (ناظم الاطباء)، اسب از نژاد پست، اسب پالانی، اسب کم بها، اسب لکنتی و زوار دررفته: هست با بنده مرده یابوئی عنکبوتی تنیده بر موئی، حکیم کاظماتونی (از آنندراج)، هر چهار نفر سرداران بختیاری را به یابوها نشانیده از زیر شکم اسب پایهای آنها را زنجیر و پیش انداخته بسمت دهنۀ در بند ایلغارکنان رفتند، (مجمل التواریخ گلستانه)، - امثال: کار کردن خر، خوردن یابو، (امثال و حکم ج 3 ص 1179)، مثل یابو است، بی ادب و کودن است، یابو برداشتن کسی را، خود را قوی تر از آنچه هست پنداشتن، (امثال و حکم ج 4 ص 2023)، یابو گفتن به اسب شاه، توهینی اندک به کسی کردن، یابوی اخته و مرد کوسه سالشان پیدا نباشد، (امثال و حکم ج 4 ص 2024)، یابوی پیش آهنگ آخرش توبره کش می شود، (امثال و حکم ج 4 ص 2044)
پدربابا، بزرگ قلندران و درویشان. بمعنی بابا که در اوایل اسما برای شفقت یا مجرد تلقیب افزایند و گویند (بابا فلان) : (و بدانک پدر شیخ ما ابو سعید ابوالخیر گفتندی) (اسرارالتوحید)
زبان پولینزی ابر ماس آنچه اشویی است و بر ماسیدن (لمس کردن) آن روا نیست طبق آیین پولینزیان شخص یا چیزی را که دارای سجیه مقدس و از تماس با دیگران ممنوع باشد تابو گویند. نیز اهالی جزایر واقع در اقیانوس کبیر (تابو) را به معبودی خیالی و موهوم و بتعبیر اصح بمقدسات و اشیا محبوب خویش اطلاق نمایند. همینکه این نام بچیزی ذی روح یا بی روح اطلاق شد همه افراد بتعظیم و احترام بلکه به پرستش و ستایش او مجبور و مجذوب میشوند و هر که در این باره سهل انگاری کند منفور و مظهر تحقیر همگانی گردد