معنی هو کردن - فرهنگ فارسی عمید
معنی هو کردن
- هو کردن
- سر و صدا راه انداختن، کسی را با جار و جنجال بدنام و بی آبرو کردن
تصویر هو کردن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با هو کردن
هو کردن
- هو کردن
- کسی را بد جلوه دادن و مایه آبروریزی او را فراهم ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
هو کردن
- هو کردن
- با هیاهو و اشتلم و دروغ و نسبت های ناروا و گاه دسته جمعی، کسی را بد جلوه دادن و مایۀ آبروریزی او را فراهم ساختن
لغت نامه دهخدا