معنی هم قطار - فرهنگ فارسی عمید
معنی هم قطار
- هم قطار
- دو یا چند تن که در یک خانه یا اداره به یک شغل و خدمت مشغول باشند
تصویر هم قطار
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با هم قطار
هم قطار
- هم قطار
- هم ردیف. خواجه تاش. هم کار. (یادداشتهای مؤلف)
لغت نامه دهخدا
هم قطاری
- هم قطاری
- متعلق بیک قطاربودن، متعلق بیک گله ورمه بودن، بیک خدمت وشغل مشغول بودن، خدمتگزاری نوکری
فرهنگ لغت هوشیار
هم قمار
- هم قمار
- حریف. (یادداشت مؤلف). دو تن که با هم قمار کنند
لغت نامه دهخدا
هم اطاق
- هم اطاق
- هم اطاقی: هم گتک همسرای دو یا چند کس که در یک اطاق زندگی کنند
فرهنگ لغت هوشیار