جدول جو
جدول جو

معنی هج

هج
راست ایستاده، بر پا ایستاده، چیزی که آن را روی زمین برپا کرده باشند از قبیل علم یا نیزه و امثال آن ها
هج کردن: راست کردن، افراختن، برای مثال گردون علم محنت بر بام تو هج کرد / بینی سخط خویش به کوس و علم اندر (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۲۸)
تصویری از هج
تصویر هج
فرهنگ فارسی عمید