جدول جو
جدول جو

معنی هبولنگ

هبولنگ
قره قروت، مادۀ خوراکی ترش مزه که از جوشاندۀ غلیظ شدۀ آب ماست تهیه می شود، هلباک، پینوک، رخبین، ترف، پینو، ریخبین، کشک سیاه، ترپک، لیولنگ
تصویری از هبولنگ
تصویر هبولنگ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هبولنگ

هبولنگ

هبولنگ
ترف. قره قروت. کشک سیاه. هلباک. لیولنگ. پنیرتن. (لغت فرس اسدی)
لغت نامه دهخدا

لیولنگ

لیولنگ
قَرَه قُروت، مادۀ خوراکی ترش مزه که از جوشاندۀ غلیظ شدۀ آب ماست تهیه می شود، کَشکِ سیاه، ریخبین، پینوک، هَلباک، هبولَنگ، رُخبین، پینو، تَرپَک، تَرف
لیولنگ
فرهنگ فارسی عمید

لیولنگ

لیولنگ
ترف پنیر تن قره قوروت: وان زر از تو باز خواهد آنکه تا اکنون از او چوغری (جوغری) خوردی همی و طائفی و لیولنگ. توضیح این کلمه را بمعنی برف (ثلج) نوشته اند و آن محرف ترف است
فرهنگ لغت هوشیار

بولینگ

بولینگ
نوعی بازی که در آن بازیکنان باید نشانه های چوبی بطری مانند را با پرتاب گوی سرنگون کنند
فرهنگ فارسی معین

شبالنگ

شبالنگ
نخچیر را گویند و آن جانورانی باشند که آنها را شکار کنند، مانند آهو و قوچ صحرایی و بز و گاو کوهی و امثال آن. (برهان) (آنندراج). آهو وگور که آنها را شکار کنند. در رشیدی و جهانگیری نیزبه این معنی آمده. (انجمن آرا) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

لیولنگ

لیولنگ
برف. (جهانگیری). برف و آن چیزی باشد سفید که در زمستانها مانند پنبۀ حلاجی کرده از آسمان فروبارد و به عربی ثلج خوانند. (برهان). صاحب برهان گوید: ظاهراً در معنی لغت تصحیف خوانی شده است و ترف را برف خوانده اند، ترف. پنیرتن. هبولنک. هلباک یا هلیاک یا هلناک یا هلتاک. (لغت نامۀ اسدی). قره قوروت:
وآن زر از تو بازخواهد آنکه تا اکنون از او
جوغری خوردی همی و طائفی و لیولنگ.
غمناک (از لغت نامۀ اسدی)
لغت نامه دهخدا