معنی واقع - فرهنگ فارسی عمید
معنی واقع
- واقع
- قرارگرفته، پابرجا، برقرار، حقیقت امر، فرودآینده از هوا، فرودآمده
تصویر واقع
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با واقع
واقع
- واقع
- فرود آینده، رخ دهنده، حاصل، راست، درست، وضع یا کیفیت قرار گرفتن، وضع یا کیفیت وقوع یافتن، در، در حقیقت، غیر، خلاف واقعیت
فرهنگ فارسی معین