جدول جو
جدول جو

معنی نقد حال

نقد حال
زبان حال، سخن یا قصه که مناسب حال گوینده یا شنونده باشد، حسب حال
تصویری از نقد حال
تصویر نقد حال
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با نقد حال

مقل حال

مقل حال
بی توشه آنکه پریشان حال و تهیدست باشد: (جهود مردی مقل حال بود و بی زاد و راحله میرفت) (جوامع الحکایات. 106: 1)
مقل حال
فرهنگ لغت هوشیار

مقل حال

مقل حال
بی بضاعت. تهیدست. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : مرد مقل حال را به وقت گفتار اگر خود در چکاند بسیارگوی شمرند. (مرزبان نامه). وقتی که مردی درویش و تنگدست و مقل حال در خانه گربه ای داشت همیشه گرسنه بودی. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 143). یکی با بشر مشورت کرد دو هزار درم دارم حلال، می خواهم که به حج شوم گفت... برو وام کسی بگزار، یا بده به یتیم و به مردی مقل حال که... از صد حج اسلام پسندیده تر. (تذکره الاولیاء عطار). جهود مردی مقل حال بود و بی زاد و راحله می رفت. (جوامعالحکایات). گفتم او مرا چه می شناسد که من مردی مقل حال و درویشم. (جوامعالحکایات عوفی).
لغت نامه دهخدا