معنی مرخ مرخ درخت بادام تلخ که چوب آن زود آتش می گیرد، بید دشتیآتش زنه، آتش گیره، هر چیزی که با آن آتش روشن کنند، پرهازه، حطب، وقید، آتش برگ، هود، پده، پوک، افروزه، آفروزه، وقود، پیفه، شیاع، پد، فروزینه، آتش افروز تصویر مرخ فرهنگ فارسی عمید