معنی لگام گسیخته - فرهنگ فارسی عمید
معنی لگام گسیخته
- لگام گسیخته
- اسبی که افسارش را پاره کرده، کنایه از لاقید، بی بند و بار، سرخود
تصویر لگام گسیخته
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با لگام گسیخته
لگام گسیخته
- لگام گسیخته
- مطلق العنان. افسارسرخود. بی بندوبار. لاابالی
لغت نامه دهخدا
لگام گسیختگی
- لگام گسیختگی
- بی بند و باری، افسار گسیختگی، لاابالیگری
فرهنگ لغت هوشیار
لگام گسیختگی
- لگام گسیختگی
- عمل لگام گسیخته. بی بندوباری. افسارگسیختگی. لاابالی گری
لغت نامه دهخدا