معنی کینه کشی کینه کشی انتقام جویی، به دنبال انتقام بودن، انتقام گیری، کینه خوٰاهی، کینه جویی، کینه توزی تصویر کینه کشی فرهنگ فارسی عمید
چینه کشی چینه کشی شغل چینه کش. کار دیوار گلی ساز. دیوارکشی. دیوارسازی. دیوارگری. کشیدن دیوار گلی لغت نامه دهخدا
کیسه کشی کیسه کشی عمل و شغل کیسه کش. دلاکی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کیسه کش و کیسه کشیدن شود لغت نامه دهخدا
کینه کش کینه کش اِنتِقام جو، کسی که به دنبال انتقام است، کینِه وَر، پُرکین، کینِه خوٰاه، کینِه جو فرهنگ فارسی عمید
کین کشی کین کشی انتقام جویی. (فرهنگ فارسی معین). انتقام. قصاص. استقاده. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : مدارا کن از کین کشی بازگرد که مردم نیازارد آزادمرد. نظامی. رجوع به کین کش شود لغت نامه دهخدا
کینه کش کینه کش نام روز دوازدهم است از ماههای ملکی. (فرهنگ جهانگیری) (برهان). نام روز دوازدهم از هر ماهی. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا