جدول جو
جدول جو

معنی کهام

کهام
غاسول، درختچه ای خاردار از خانوادۀ سنجد، با برگ های باریک، دراز و نوک تیز و گل های سبز، میوۀ این گیاه زرد، ترش مزه، خوراکی و ضد اسکوربوت و ضد کرم است، غاسول رومی، کام، کاآم، شوک القصار
تصویری از کهام
تصویر کهام
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کهام

کهام

کهام
سیف کهام،شمشیر کند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شمشیر کند. (آنندراج) : هر قولی که به فعل نینجامد غمامی بود جهام و حسامی بود کهام. (سندبادنامه ص 62) ، زبان وامانده در سخن. (آنندراج). لسان کهام، زبان وامانده در سخن، اسب بطی ٔ و آهسته رو. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، مردکلان سال بی هیچ چیزی. (آنندراج) : رجل کهام، مرد کلانسال بی هیچ چیزی. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، قوم کهام، علی لفظ الواحد جمع. (منتهی الارب) (از آنندراج). قوم کهام، گروه کلان سال بی هیچ چیز. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

رهام

رهام
نام پسر گودرز، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گودرز پهلوان ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
رهام
فرهنگ نامهای ایرانی

کهار

کهار
گهار، از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری تورانی و جزو سپاه افراسیاب تورانی
کهار
فرهنگ نامهای ایرانی